دبستان 12 فروردین

دبستان 12 فروردین روستای اشرف آباد میربگ

دبستان 12 فروردین

دبستان 12 فروردین روستای اشرف آباد میربگ

متن میخی بابلی منشور کوروش بزرگ

برای مشاهده تصویر با کیفیت بهتر بر روی آن کلیک کنید.

 

متن بابلی منشور کوروش

 

تا گذرگاه رستن

پشت هر نگاهی، "قضاوتی" است

و در امتداد آن "حکمی"

و ما "اشتباه آمدگان"

هماره محکوم روزها و لحظه ها

رنج نجابت را "تا گذرگاه رستن"

برخود ... هموار می کنیم

 

مجموعه شعر پنجره ها، استاد جهانگیر ریاضی

محل زندگی گویشوران لک

محل زندگی گویشوران لک

 

حوزه گسترش گویش لکی عبارت است از:

۱- بخش بیرانوند یا هرو در شرق لرستان با ایل بزرگ بیرانوند.

۲- شهرستان سلسله یا الشتر در شمال شرقی.

۳- شهرستان دلفان یا نورآباد لرستان در شمال غربی.

۴- شهرستان کوهدشت در غرب لرستان با طایفه‌هایی همچون آدینه وند، آزادبخت، اتیوند، اولادقباد، گراوند و شاهیوند و بخش رومشگان در جنوب کوهدشت با طوایف امرایی، پادروند.

۵- شرق استان‌های کرمانشاه و کردستان و ایلام مانند شهرهای هرسین، دینور و دره شهر و شیروان چرداول با طایفه‌هایی همچون دارابی -صحرابگی در بیجنوند و شهبازی در هلیلان

۶- جنوب استان همدان

۷- بخش‌هایی دیگر از طوایف لک در کردستان عراق، کرکوک و خانقین سکونت دارند. در کردستان عراق تعداد گویشوران لک بیشتر از ایران است.

۸- گروههای زیادی از لکها در طول تاریخ از مناطق خود کوچانده و تبعید شده‌اند از جمله گروهی که ساکن شمال ایران هستند و به کردهای تبعیدی معروفند و گروهی دیگر که توسط عثمانیها به اطراف آنکارا (شهر هایمانا یا هیمنا) کوچانده شدند به لکهای "شیخ بزینی" یا کردهای هیمنه‌ای معروفند که هنوز فرهنگ و هویت خود را کمابیش حفظ کرده‌اند.

معمولاً لک‌های جنوب استان همدان لر دانسته می‌شوند.

در تاریخ‌های گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شده‌است. حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آورده‌است:

کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و اذربایجان و دیاربکر پیوسته‌است. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان اباد، چمچمال، شهر زور، کرمانشاه (قرمیسین) هرسین، وسطام. 

در اسناد تاریخی قرن شانزده میلادی نیز طوایف لک را بخشی از طوایف کرد میدانند نظیر کتاب شرفنامه شرف‌خان بدلیسی که به فارسی نوشته شده‌است.

بخش‌هایی دیگر از مردم قوم لک در کرکوک و خانقین عراق سکونت دارند. در عراق تعداد گویشوران لک را بیشتر از ایران حدس زده‌اند.

طوایف استان لرستان خود سه بخش اصلی هستند، لر بختیاری، لر بالا گریوه‌ای یا خرم‌آبادی، و لک. لک‌ها را پشتکوهی نیز می‌خوانند که ساکن بخش‌های شمالی لرستان هستند.

با این حال دکتر پرویز ناتل خانلری زبان لری و بختیاری را همخانواده با کردی میداند.. در کوهستان بختیاری و قسمتی از مغرب استان فارس ایلهای بختیاری و ممسنی و بویراحمدی به گویشهایی سخن می‌گویند که با کردی خویشاوندی دارد، اما با هیچیک از شعبه‌های آن درست یکسان نیست، و میان خود آنها نیز ویژگیها و دگرگونیهایی وجود دارد که هنوز با دقت حدود و فواصل آنها مشخص نشده‌است. اما معمول چنین است که همه گویشهای بختیاری و لری را جزو یک گروه بشمارند.

 

منابع :

ویکی پدیا

گویش لکی، سیدحشمت الله موسوی

 

ریشه واژه ی لکی «هُوَر» hoar به معنی خورشید

ریشه واژه ی لکی «هُوَر»  hoar  به معنی خورشید و آفتاب :

 

در زبان لکی گویش بیرانوندی واژه ی «هوِْر» hoer  و گویش حسنوند به گونه ی  «هَور»  haor  و لکی نورآباد دلفان  «هُوَر»  hoar و  hovar ، تلفّظ می گردد.

در زبان اوستائی «هوَر»  hvar  به معنی خورشید می باشد. در اوستا «هوِرِنَ»  hvêrêna  به معنی درخشش است . نام کوچک ترین پسر اشو زتشت  «هوَرِچیثرَ» می باشد که از «هوَر» (خورشید)  و  «چیثر» (چهره)  گرفته شده که به معنی خوشید چهره است.

در زبان سنسکریت  «سوَر»  savar  به معنی خورشید است . که با «هوَر» اوستائی و نام های ذکر شده در زبان لکی قرابت دارد. در ریگ ودا(کتاب مقدس هند)  «سوریه»  sorya  به معنای خورشید و خدای خورشید است. در بسیاری از واژه ها حرف «h» اوستائی در سنسکریت «s» تلفّظ می گردد. از جمله «هند» و «سند» یا «هوم» و «سوم» نمونه هائی از این تبدیل هستند.

در زبان کاسی  «سوریاش»  suriyaš  به معنی «خدای خورشید» آمده است

در زبان پهلوی «خوَر»  xvar   به معنی آفتاب، و «هوَرشت»  hvaršêt   به معنی خورشید است .

 

 

در اشعار فارسی نیز نام خورشید به گونه ی «هوُر» ذکر شده است :

 

 

که شیری نترسد ز یک دشت گور

ســـتاره نــتابد هــزاران چو هـــور

«فردوسی»

 

 

نـــــور گیتی فــروز چشمه هــــور

زشت باشد به چشم موشک کور

«گلستان سعدی»

 

 

چو حـورم نهان و چو هــور آشکارا

ولیک از حقیقت نه حورم نه هورم

«سنائی غزنوی»

 

 

شاهد مثال لکی:

از حــــــجاب آمـــــــد بــــــرون آن طلعت آئینه وار

عینه واتی شعله ی هور هور بی له خاوار دا دیار

 

در گویش گالشی  «خورّو»  xurru  به معنی آفتابی گفته می شود. نام «خورشید» در طبری : «خور»  xur   -  اُستی : «خُر»  xor («خور» xur )  -  شغنی : «خِر»  xêr  (یا xir ) و در گویش های شهمیرزادی و سنگسری به گونه ی «خور»  xor  به کار می رود . در گویش های گیلانی و کردی مهابادی «خور»  xor  به معنی خورشید گفته می شود .

 

 

 

 

 

 چند نمونه بیت :

نه پیوسته از خوشه ی تر دهـد

گـهی بــرگ ریـزد گـهی بـر دهد

بزرگان چو خور در حجاب اوفتند

حسودان چو اخگر در آب اوفتند

بـــرون آیــد از زیــر ابـــر آفــتاب

به تــدریج و اخـــگر بمیرد در آب

«بوستان سعدی»

 

 

خــــور از خورشید رویت شرم دارد

مـه نــــــو ز ابـــــــــرویت آزرم دارد

به شهر و کوه و صحرا هر که و نیم

زبان دل به وصــــــــلت گــــرم دارد

«باباطاهر عریان»

 

 

در زبان ایتالیائی «سولَر»  solare   به معنی خوشید با واژه های «سوریاش» در زبان کاسی و «سَوَر» زبان سنسکریت قابل مقایسه اند .

در زبان ژاپنی  «هی رو »  hiru  به معنای ظهر می باشد .

 

در زبان سومر قدیم  «اوتو»  utu  به معنی الهه آفتاب ، ذکر شده است .

نام آفتاب در گویش های بیذُوُی ، سیستانی ، نشلجی ، قالهری ، دلیجانی ، سمنانی ، لاسگردی ، شوشتری و لری خرم آبادی به گونه ی «اَفتو»  aftow  - در گویش سبزواری : «اِفتو»  efto  - دهات خراسان «افتو»   aftov  -  سرخه ای «آفتو»  âftaw   -  زرقانی «اَفتو»  -  بروجردی اَفتَو»  -  محلاتی  «آفتو»  âfto   -  راوری «اَفتِو»  aftew  -  میمه ای «اُفتُو»  oftow   - زفره کوهپایه اصفهان «اُفتو»  ofto   - گویش شرق گیلان «آفتُو»  âftow   -  و در گویش کردی مهابادی به دو صورت «هَتاو»  hatâw   و  «تاو»   tâw  تلفّظ می گردند .

 

 

منابع :

1-پیوند واژه های لری با دیگر زبان های آریایی، ایرج محرر

2-گویش لکی بازمانده ای از زبان های باستان، سید حشمت الله موسوی، شهناز عزیزی

3-بومیان دره مهرگان، رحیمی عثمان وندی